PDFBOOK

PDFBOOK

طنز ,کتاب, سرگرمی, مطالب مفید
PDFBOOK

PDFBOOK

طنز ,کتاب, سرگرمی, مطالب مفید

جک


یه روز یه طوطی با یه خرگوش ازدواج میکنه اگه گفتی بچشون چی میشه؟

.

.

.

.

بچه دار نمیشن براشون دعا کنید!!!

جک


من سر کلاس دینی بیشتر وقتا خواب بودم
ی بار معلممون اومد موقعه خواب ازم عکس گرفت و گذاشت برای پشت صفحه گوشیش
هر وقت من میخواستم برا اعتراض به نمره امتحان برم پیشش عکسمو نشونم میداد....
هیچی دیگه تا آخر سال خفه شدم! 

جک


تو تاکسی بودم هر کی پیاده می شد درو سفت می بست رانندم هی فوش می داد الاغ بی شعور! تا پیاده شدم خیلی آروم داشتم درو می بستم دیدم داره برُبر منو نیگا میکنه!
من بهش گفتم :چیه خو الاغ با شعور ندیدی؟؟؟

جک


تا حالا دقت کردین دخترا تا قبل از دبیرستان شبیه پسرا هستن ولی بعد از دبیرستان پسرا شبیه دخترا میشن؟

جک

هیچ وقت فکر نمی کردم که چیزی تو این دنیا پیدا بشه که جویدنش از جویدن آدامس خرسی هم بیشتر کیف بده… تا اینکه خرخره ی تو نظرم رو جلب کرد.


جک


آیا میدانید

با حذف جمله “خب دیگه چه خبر” از زبان پارسی

ارزش سهام مخابرات با کاهش ۸۰ درصدی مواجه میشود

جک

یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش …

مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت …

طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد …

مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه …

اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر …

مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره …

توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت …

مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت …

مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست

و منتظر شد تا مرگ بیدار شه …

مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت!

بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم!

نتیجه اخلاقی :مرگ گول نمیخورد

جک

غضنفر ادعای پیامبری می کنه بهش می گن خوب اسم کتابت چیه می گه کتاب ندارم جزوه میدم بنویسید !!!

اموزش رفتار


هر وقت کسی یه کار خوب براتون کرد هزار بار ازش تشکر کنید تا زمانی که کاری رو خراب کرد راحت بتونیدفحشش بدید

جک


آقای مجری: این سشوار من کجاست!؟
بچه ها: سشوار!؟
آقای مجری: بابا سشوار...مگه نمیدونید سشوار چیه!؟ اون چیزی که باهاش سرمونو خشک میکنیم
کلاه قرمزی: حوله...
آقای مجری: حوله نه, اونی که باد میزنه...
پسرعمه: پنکه...
آقای مجری: پنکه نه, باد شدید میزنه
ببعی: کولر
آقای مجری: ای بابا! باد میزنه, داغه
کلاه قرمزی: اطو اطو
فامیل دور: اجاق اجاق...
آقای مجری: بابا سشوار نشنیدید تا حالا!؟
فامیل دور: یه راهنمایی میشه بکنید آقای مجری؟ تو جیب جا میشه!؟
آقای مجری: ببینید سشوار...اینیکه تو حموم بود من میزدم به سرم
بچه ها: شامپو شامپو
آقای مجری: شامپو نه
فامیل دور: شما ریف میزنید به سرتون!؟
آقای مجری: من اون سشوار و میخوام...اون سشوار کجاست!؟
فامیل دور: سشوار بعید میدونم تو خونه داشته باشیم, فوقش یه شوار که اونم اینجا نداریم.ما تو دور یه نفر و داشتیم که یه شوار داشت بعد اون شوارش فوت کرد یه شوار دیگه گرفت شد 2شوار...سشوار دیگه نشنیده بودیم
آقای مجری: چرا خودتونو میزنید به اون راه!؟سشوار همونی که میگیریم سرمونو باهاش خشک میکنیم
فامیل دور: بیگودی

جوک جدید

فرق بین مردای قدیم و جدید:
قدیمترها لحن مردها:
گستاخی مکن زن! طعام را بیاور :|
امــا اکنون :
عسلم امشب ظرفا نوبت منه یا تو :|

جوک


کبوتر لبه ی تنگ ماهی نشست , گفت : سقف … قفست شکسته !! چرا فرار نمیکنی ؟؟ ماهی با چشمهای قشنگش نگاهی به کبوتر کرد و معصومانه گفت : “ری…دم تو مغزت”