PDFBOOK

PDFBOOK

طنز ,کتاب, سرگرمی, مطالب مفید
PDFBOOK

PDFBOOK

طنز ,کتاب, سرگرمی, مطالب مفید

جک

ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ !

ﮔﻔﺖ : ﺟﺎﻧﻢ !

ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻡ !

ﮔﻔﺖ : ﺑﺠﺎﻧﻢ !

ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ !

...ﮔﻔﺖ: ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻢ!

ﮔﻔﺘﻢ: ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ !

ﮔﻔﺖ : ﺑﺨﻮﺭ ﺍﺯ ﺳﻬﻢ ﻧﺎﻧﻢ !

ﮔﻔﺘﻢ: ﻛﺠﺎ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ !

ﮔﻔﺖ : ﺭﻭﻯ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ !

ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺎﺭﭺ ﺁﺏ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺭﻭ ﻓﺮﺵ !

ﮔﻔﺖ : ﺍﻯ ﺧﺪﺍ ﺫﻟﻴﻠﺖ ﻛﻨﻪ،ﺑﻤﻴﺮﻯ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ!!!

جک

غضنفر ادعای پیامبری می کنه بهش می گن خوب اسم کتابت چیه می گه کتاب ندارم جزوه میدم بنویسید !!!

جک


دختره متولد 76 نوشته کجاست اون عشقهاى قدیمى....؟؟؟
.
.
.
.
من فکر کنم صبح شیرکاکائو زیاد خورده...!!! 

اموزش رفتار


هر وقت کسی یه کار خوب براتون کرد هزار بار ازش تشکر کنید تا زمانی که کاری رو خراب کرد راحت بتونیدفحشش بدید

جک


مامانم میگه یکی دو سالت که بود نق نق که میکردی میذاشتمت جلوی تلویزیون واست برفک میذاشتم تا 1 ساعت صدات در نمیومد

من o.O (در حال نگاه کردن به تلویزیون)

مامانم ^ــــ^

برفک :| 

بدون شرح


برای بعضی درد ها
نه میتوان گریه کرد و نه میتوان فریاد زد..
برای بعضی دردها فقط میتوان
نگاه کرد، لبخند زد و
بی صدا شکست...‏!!‏ 

جک


مـــــــورد داشتیم که دختــــــر صورتشو شســـــتـــــه وزنــش کم شـــــده!!! خخخخخ :D 

جک


اولى:دکتر به من گفته است که موقع کار کردن سیگار نکشم.
دومى:خوب پس حالا دیگه سیگار نمى کشى؟
اولى:نه،کار نمى کنم...! 

جک


دوست دارم خیلى راحت و بى دردسر تو خواب بمیرم،مثل بابابزرگم.
نه با جیغ و داد مثل مسافراى اتوبوسش...! 

جک


آقای مجری: این سشوار من کجاست!؟
بچه ها: سشوار!؟
آقای مجری: بابا سشوار...مگه نمیدونید سشوار چیه!؟ اون چیزی که باهاش سرمونو خشک میکنیم
کلاه قرمزی: حوله...
آقای مجری: حوله نه, اونی که باد میزنه...
پسرعمه: پنکه...
آقای مجری: پنکه نه, باد شدید میزنه
ببعی: کولر
آقای مجری: ای بابا! باد میزنه, داغه
کلاه قرمزی: اطو اطو
فامیل دور: اجاق اجاق...
آقای مجری: بابا سشوار نشنیدید تا حالا!؟
فامیل دور: یه راهنمایی میشه بکنید آقای مجری؟ تو جیب جا میشه!؟
آقای مجری: ببینید سشوار...اینیکه تو حموم بود من میزدم به سرم
بچه ها: شامپو شامپو
آقای مجری: شامپو نه
فامیل دور: شما ریف میزنید به سرتون!؟
آقای مجری: من اون سشوار و میخوام...اون سشوار کجاست!؟
فامیل دور: سشوار بعید میدونم تو خونه داشته باشیم, فوقش یه شوار که اونم اینجا نداریم.ما تو دور یه نفر و داشتیم که یه شوار داشت بعد اون شوارش فوت کرد یه شوار دیگه گرفت شد 2شوار...سشوار دیگه نشنیده بودیم
آقای مجری: چرا خودتونو میزنید به اون راه!؟سشوار همونی که میگیریم سرمونو باهاش خشک میکنیم
فامیل دور: بیگودی

جک


امروز ظهر یهو یادم افتاد وااااای باید برم مهد دنبال بچم !
بدو بدو رفتم دم مهد یادم اومد عهههههههههه من که بچه ندارم ؛ تازه زنم ندارم ! هیچی دیگه عن شدم ، داشتم برمیگشتم سمت ماشین که یادم اومد ماشینم ندارم …
اومدم دربست بگیرم تا خونه دیدم عه پولم ندارم ! هیچی دیگه کلا قهوه ای شدیم سینه خیز تا خونه اومدیم 

جک


دلم تنگ شده واسه دعا هایی که میکردیم تا زنگ ورزش بارون نیاد
دلم تنگ شده واسه دست انداختن معلما
دلم تنگ شده واسه لذت تقلب سر امتحان عرربی
دلم تنگ شده واسه نوشتن رو دسته صندلیا
دلم تنگ شده واسه فرار از دست ناظما
دلم تنگ شده واسه اجازه واسه دسشویی رفتنای الکی
دلم تنگ شده واسه مـــَــــدرســهـ