PDFBOOK

طنز ,کتاب, سرگرمی, مطالب مفید

PDFBOOK

طنز ,کتاب, سرگرمی, مطالب مفید

جک


یه روز یه طوطی با یه خرگوش ازدواج میکنه اگه گفتی بچشون چی میشه؟

.

.

.

.

بچه دار نمیشن براشون دعا کنید!!!

جک


از ایستگاه مترو صادقیه تا ایستگاه علم و صنعت رو مغز رفیقم کار کردم که یه کاری و برام انجام بده
تا راضی شد یه دختر سیریش فال فروشی اومد , رفیقم فال خرید , تا فال و خوند گفت " مسعود بی خیال , من که از اولش گفتم انجام نمی دم "
و پا شد رفت , فال و ورداشتم دیدم توش نوشته
" پیشنهادی به شما می شود از طرف یک گرگ دوست نما , شخصی با قامت بلند
چشمان درشت , مژه های فر , اصلا نپذیرید که تمامش ضرر است "
فقط مونده بود حافظ تو فال یه نامی هم از مسعود ببره ...

جک


من سر کلاس دینی بیشتر وقتا خواب بودم
ی بار معلممون اومد موقعه خواب ازم عکس گرفت و گذاشت برای پشت صفحه گوشیش
هر وقت من میخواستم برا اعتراض به نمره امتحان برم پیشش عکسمو نشونم میداد....
هیچی دیگه تا آخر سال خفه شدم! 

جک


تو تاکسی بودم هر کی پیاده می شد درو سفت می بست رانندم هی فوش می داد الاغ بی شعور! تا پیاده شدم خیلی آروم داشتم درو می بستم دیدم داره برُبر منو نیگا میکنه!
من بهش گفتم :چیه خو الاغ با شعور ندیدی؟؟؟

جک


غضنفر داشته برای دوستش خاطره تعریف میکرده ..میگه من رفتم جنگل یهو دیدم سه تا شیر به طرفم حمله کردن !!!دوستش میگه یکم کمتر خالی ببند؟؟میگه خوب 2تا بودن.باز دوستش میگه کوتاه بیا ؟میگه 1دونه بود .باز دوستش با حالت تعجب بهش نیگا میکنه !!!غضنفر هم میگه بابا بیخیال فقط علف ها تکون خوردن حالا راحت شدی

جک

بعضی از این پیراهن نو ها انگار توش الماس 24 قیراطی (؟!) قائم کردند 30 تا گیره 50 تا سنجاق 500 متر مربع مقوا 400 متر مربع پلاستیک - آدم سه سال طول میکشه فقط گیره هاشو واز کنه

جک


حیف نون قله اورست رو فتح می کنه ازش میپرسن:انگیزت چیه:میگه من انگیزه سرم نمیشه من اومد بودم دنبال خرم....!!!!

جک


زوجی بر سر یک چاه آرزو رفتند، مرد خم شد، آرزویی کرد و یک سکه به داخل چاه انداخت.
زن هم تصمیم گرفت آرزویی کند ولی زیادی خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد.
مرد چند لحظه ای بهت زده شد بعد لبخندی زد و گفت:
"این چاه واقعا کار می کنه!"

جک

چند وقت پیش داشتم تو خیابون میرفتم که یهو دختری که از جلوم رد شد پاش گیر کردو فرش خیابون شد.و بعدش سریع بلند شد.یه نگاه به دو رو برش کرد یهو با هم چشم تو چشم شدیم.من مثل یه جنتلمن اصلا شروع به مسخره کردنش نکردم و فقط بایه لبخند ازش دور شدم و پیچیدم تو کوچه و برای صد بار صحنه رو پیش خودم مرور کردمو هرهر خندیدنو چیزای مختلفی رو گاز زدن.
دیروز داشتم تو خیابون راه میرفتم که پام لیز خورد و افتادم سرمو چرخوندم ببینم کسی حواسش هست که دیدم یه خانم باشخصیت بدون این که مسخرم کنه فقط یه لبخن زدو پیچید تو کوچه.

جک

شکسپیر :من زیر نور چراغ خیابون ها درس می خوندم.
گراهام بل :من در زیر نور شمع درس می خوندم.
من :ببخشید ولی شما در طول روز چه غلطی می کردید!!!

جک


تا حالا دقت کردین دخترا تا قبل از دبیرستان شبیه پسرا هستن ولی بعد از دبیرستان پسرا شبیه دخترا میشن؟

جک


و یه سایت آگهی زده، روغن شترمرغ ۱۰۰درصد گیاهی!!!!!!!
بــــار الــــها !!!!! تورو به همین وقت قسم منو بکش راحتم کن…!!