ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اسمت رو روی غنچه نوشتم شکفت ، رو درخت نوشتم میوه داد ، تو صحرا نوشتم لاله زار شد! آخه این اسمه یا کود حیوانی؟
حیف نون داشته برا دوستاش تعریف میکرده!
رفته بودم تو جنگل که ناگهان یه خرس بزرگ دنبالم کرد! من هی میدویدم خرسه هم هی پشت سرم
میدوید و لیز میخورد! من هی میدویدم خرسه هم هی پشت سرم میدوید و لیز میخورد!
دوستاش میگن: حالا خوبه تا اینجا رسیدی شلوارتو خراب نکردی!
حیف نون میگه: پس فک کردی برا چی خرسه لیز میخورد؟؟؟
یه روز یه طوطی با یه خرگوش ازدواج میکنه اگه گفتی بچشون چی میشه؟
.
.
.
.
بچه دار نمیشن براشون دعا کنید!!!
کوچه لره سو سپ میشم یار گلنده توز اولماسون
ائله گلسین ائله گئتسین آرامیزدا سوز اولماسون
ساماوارا اوت سالمیشام ایستیکانا قند سالمیشام
یاریم گئدیپ تک قالمیشام نه عزیز دیر یارین جانی
نه شیرین دیر یارین جانی
کوچه لره سو سپ میشم یار گلنده توز اولماسون
ائله گلسین ائله گئتسین آرامیزدا سوز اولماسون
با صدای رشید بهبودف
با صدای رحیم شهریاری
ترجمه:
کوچه را آب و جارو کرده ام
تا وقتی یارم می آید گرد و خاک نشه
طوری بیاید و برود
که هیچ حرف و حدیثی در میان نماند.
سماور را آتش کرده ام.
قند در استکان انداخته ام.
یارم رفته و من تنها مانده ام
چه قدر خاطر یار عزیز است.
چه قدر خاطر یار شیرین است.
کوچه را آب و جارو کرده ام
تا وقتی یارم می آید گرد و خاک نباشد
طوری بیاید و برود
که هیچ بگو مگو یی میان ما در نگیرد
از ایستگاه مترو صادقیه تا ایستگاه علم و صنعت رو مغز رفیقم کار کردم که یه کاری و برام انجام بده
تا راضی شد یه دختر سیریش فال فروشی اومد , رفیقم فال خرید , تا فال و خوند گفت " مسعود بی خیال , من که از اولش گفتم انجام نمی دم "
و پا شد رفت , فال و ورداشتم دیدم توش نوشته
" پیشنهادی به شما می شود از طرف یک گرگ دوست نما , شخصی با قامت بلند
چشمان درشت , مژه های فر , اصلا نپذیرید که تمامش ضرر است "
فقط مونده بود حافظ تو فال یه نامی هم از مسعود ببره ...
من سر کلاس دینی بیشتر وقتا خواب بودم
ی بار معلممون اومد موقعه خواب ازم عکس گرفت و گذاشت برای پشت صفحه گوشیش
هر وقت من میخواستم برا اعتراض به نمره امتحان برم پیشش عکسمو نشونم میداد....
هیچی دیگه تا آخر سال خفه شدم!
تو تاکسی بودم هر کی پیاده می شد درو سفت می بست رانندم هی فوش می داد الاغ بی شعور! تا پیاده شدم خیلی آروم داشتم درو می بستم دیدم داره برُبر منو نیگا میکنه!
من بهش گفتم :چیه خو الاغ با شعور ندیدی؟؟؟
غضنفر داشته برای دوستش خاطره تعریف میکرده ..میگه من رفتم جنگل یهو دیدم سه تا شیر به طرفم حمله کردن !!!دوستش میگه یکم کمتر خالی ببند؟؟میگه خوب 2تا بودن.باز دوستش میگه کوتاه بیا ؟میگه 1دونه بود .باز دوستش با حالت تعجب بهش نیگا میکنه !!!غضنفر هم میگه بابا بیخیال فقط علف ها تکون خوردن حالا راحت شدی
یعنی ﻣﻮﻧﺪﻡ ﭼﯽ ﺑﮕﻢ :|
یه ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺗﻠﻔﻨﯽ ﺩﺍﺭﻡ .. ﻫﯽ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﺤﺸﺶ ﻣﯽ ﺩﻡ…
ﺳﺮﯼ ِ ﺁﺧﺮ ﮐﻪ ﻓﺤﺸﺶ ﺩﺍﺩﻡ ، ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺯﺩه
ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﻧﻤﺎﺍ !