PDFBOOK

طنز ,کتاب, سرگرمی, مطالب مفید

PDFBOOK

طنز ,کتاب, سرگرمی, مطالب مفید

جک باحال


ﻣﻦ ﺷﯿﺮﺟﻪ ﺯﺩﻥ ﺭﻭ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﺁﺏ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺭﻭ ﺳﺮ ﻋﺮﻭﺱ ﻭ ﺩﻭﻣﺎﺩ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺮﯾﺨﺘﻦ
ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ!

جک باحال

میخوام از چنتا درد دخترونه براتون بگم ..
دخترا آماده باشین گـــــــریه کنـــــید !!!فک کن تازه لاک زده باشی و حواست نباشه , دست کنی تو موهات !!!
از اون بدتر لاک زدی و دیرت شده و میخوای دکمه هاتو ببندی !!!
از اون فاجعه تر وقتی کامل آرایش کردی و میخوای لباس یقه اسکی بپوشی !!!
بعد مثلا از بیرون میای و آرایشتو پاک میکنی , همون موقع کار پیش میاد باز باید بری بیرون
!

جک باحال


ابتدایی معلم :با مادرت تماس میگیرم
دانش آموز :اقا خواهش میکنم به مادرم نگید دیگه تکرار نمیشه
راهنمایی معلم :بامادرت تماس میگیرم
دانش اموز :آه چیکار کنم
متوسطه معلم :بامادرت تماس میگیرم
دانش آموز :سلام ما ام برسون ازش بپرس نهار چی داریم بعد بهم بگو 

جک باحال

امروز تو خیابون یه کلیپس دیدم ، دختره ازش آویزون بود!!!!
جل الخاااالق!!

جک

خـــرس گنــــده چیـــست !؟؟
واژه ای که پدران و مادران ایرانی ، برای ندادن عیدی و کادو تولد و کمبود محبت به فرزندان خویش نسبت میدهند ! :|

جک باحال


یه دختر استاتوس زده: «موهامو کوتاه کردم، هوراااا !! »
سه میلیون پلاس که خورده هیچ، عده ای هم همون پای کامنتا خودکشی کردن و تعدادی
دچار تشنج شدن , مدارس ابتدایی هم در نوبت صبح و عصر تعطیل شد !

ولی پسره میگه داروی یه بیماری نا علاج رو کشف کردم محل سگ هم نمیزارند

جک باحال


ﻣﻦ ﺍﻭﻟﺶ ﺧﻴﻠﻲ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩﻡ .
.
.
.
.
ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻣﺮﺩﺍ ﺗﻮ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻋﻮﺿﻢ ﻛﺮﺩﻥ :|

جک باحال


یادش بخیر همیشه آقاجون میگفت احترام پسر و پدر وقتی از بین رفت که دستشویی رو از کنج حیاط آوردن تویه خوده خونه وسط حال,!!
بچه ای که به صدای گ....وز باباش بخنده دیگه از اون بابا حساب نمیبره..

جک


{من متولد 76 }به یه دختر دهه شصتی گفتم مادر بیمارستان طوس کدوم وره گفت تو یکبار دیگه بگو مادر تا با امبولانس بفرستمت بیمارستان طوس خدایی من نمیگیرم کجا کارم اشکال داشت این ناراحت شد

جک باحال


دانشمندان به یه نتیجه منطقی رسیدن: ازیه جائی به بعدبحث کردن دیگه فایده ای نداره باید فحش بدی!

جک


ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ :آﺥ ﺟﻮﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﻤﻤﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ
دبیرستان :ﯾﺎ ﺍﺑولفضل معلم ﺍﺳﻤﻤﻮ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ!!!
دانشگاه :یا خدااااا مشروط شدم استاد اسممو میدووونه!!! 

جک


آرزوهای یک دختر ایرانی:
کاش ازدواج هم مثل انتخابات بود
چند تا نامزد توسط مادرم تایید صلاحیت میشدن
میومدن ازهنرها و برنامه هاشون میگفتن، بعدش منم سرفرصت با بصیرت وآگاهی همسرمو انتخاب میکردم
وهر چهار سال یکبار،حماسه
دیگری می آفریدم!