ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یادش بخیر بچه بودیم وقتی معلم بهمون اجازه میداد بریم دستشویی انگار بلیت سفر به اروپا بردیم !
.
می بینم از تو آشپزخونه صدا میاد
رفتم می بینم داداشم هی در یخچالو باز و بسته میکنه …
میگم :چرا همچین میکنی؟ درش کنده شد
میگه: دارم رفرش میکنم ببینم چیز جدید پیدا می کنم یا نه !!
ای خــــــــدا این خوشیــارو از مـــا نگیر خخخ
.
اومدم خونه ،مادربزرگم تا منو دید گفت :
بالاخره یاد گرفتم sms بدم ! گفتم: چی میگی ؟
عمــــــراً اگه یاد گرفته باشی!
اینو گفتم و رفتم تو اتاقم …
چند ثانیه بعد یه مسـیج با این مـضمون از طرف مادربزرگم اومد
: گـــه نـخــــــور …!
عکاس سرکلاس درس اومده بود تا از بچههاى کلاس عکس یادگارى بگیره،
معلم هم داشت همه بچهها را تشویق میکرد که دور هم جمع بشن
معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سالها بعد وقتى همه تون بزرگ شدید
به این عکس نگاه کنید و بگید:
این احمده ،الان دکتره ، یااون مهرداده ، الان وکیله
یکى از بچهها ازته کلاس گفت : اینم آقا معلمه، الان مـــــــــــــرده !